محمدمحمد، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات جوانه زدن پسر نابغه ام محمد

زمینی شدن اقا محمد

روز دوشنبه 7مهر ماه بود که به دلایل مختلف با بابایی تصمیم گزفتیم که یک روز زودتر برم دکتر و چکاب بشم بنابراین روز سه شنبه رفتم پیش خانم دکتر و ایشون از اینکه اینهمه من چاق و چله شده بودم تعجب کرده بود و برام ازمایش فوری نوشت بعداز انجام ازمایش دکتر بهم گفت که حتما باید فردا ساعت 6 بیام بیمارستان واورژانسی عمل بشم باورم نمی شد که دارم به لحظه دیدار عشق دومم نزدیک می شدم ودرعین حال خیلی استرس داشتم خه دفع پروتین خیلی بالایی داشتم ونگران شما که نکنه اتفاقی برات بیوفته .بالاخره مامان فرح هم با پرواز ساعت 1 اومد و بابایی و مامان فرح ساعت3.30 خوابیدن اما من همچنان خوابم نمی اومد وساعت 5.30 خوابیدم ساعت 6 بیدار شدیم و اماده حرکت حدود ساعت 7 بود که ...
15 آذر 1393
1